مسخرس

مسخرس اما چیزیه ک هست ,من هنوز درگیر چیزهایی هستم ک میخواستم ولی الان دیگه از وقتشون گذشته و من هنوز دارم مثل احمق ها هی بر میگردونم خودمو ب عقب تا اونا رو ب دست بیارم و با خودم بیارمشون جلو.

مسخرست ولی هست و من باید ولشون کنم همون عقب بمونن و برم جلو با داشته هایی ک دارم و خواسته هایی ک میتونم داشته باشم ولی ی سری ارزوهای بچگانه ک ی موقعی شیرین بودن و خواستنی و خدا میدونه ک هنوز هم ب همون اندازه برام باارشن اما نمیشه ک بشه و باید ولشون کنم اما دلم نمیاد چون اونا ی شروعن واسه شخصی ک همیشه میخواستم باشم.اما میتونه ک الان هم از ی راهه دیگه ب دست بیاد ولی اون چیزی ک باید باشه اون حرف اصلیه اونی ک همه ی گره ی کارِ من بهشه , اگه اون باشه , اگه اون می بود..

آه ک شاید اصلا این گره فقط توی ذهنِ منه اما ی واقعیته , اون دلگرمیه نیست , هیچ وقت نبوده 

و مهمتر این ک من همیشه ضعیف بودم. هع خخخ خ ..

دوست , حرف زدن , انرژی جدید گرفتن , انگیزه میتونن معجزه کنن اما من خالی از همه ی معجزه هام.

خالی از زندگی ولی در حالِ له له زدن برای زندگی کردن 

خودت و ادمای دورت و محیطت خیلی چیزها رو تغییر میدن خیلی چیزا رو

و من دلگیرم دلگیر از خودم و خیلی چیزها اما توان تغییرشو هم ندارم ولی باید بجنگم باید بتونم 

حالم ازین همیشه وسط بودن ب هم میخوره ب هم میخوره..

هی

تا یکی دو ماهه دیگه ببینیم خدا چی میخواد فعلا ک چاره ی کارِ ما شده صبرو صبر و صبر

فقط من نمیدونم آدمِ صبوری ام یا آدم بی عرضه ای ک نمیتونه چیزی رو تغییر بده و محکومه ب مطیع بودن خخخ خخ

این دل آروم نمیشه

این دل گاهی عجیب , عجیب میشه

:)
امضا: ننه سرما