هیچ چیزِ خاص

ساخت وبلاگ
همه چیز داره با سکوت و ی جور آرامش می گذره. اتفاقی نمیوفته روز ها میان و میرن و منم دارم مثلا کار های معمولم رو انجام میدم , کارایی بالایی ندارم اما از قبل بهترم . همینم خوبه دیگه هوم ؟

از هیچ بهتره..

یهو یادِ اینجا افتادم و اومدم تا فقط بگم: من اینجام , هستم و داره می گذره .

خواسته هام داره زیاد میشه , نشونه ی خوبیه اما سد ها همیشه هستن و باید برداشته بشن ..

چ بدونم . کارایی بیشتری میخوام چون فقط دارم انگار دوره خودم می گردم و هیچ کارِ مفیدی نمیکنم . اما اینطوری ها هم نیست .اما ظاهرِ در هم بر همی داره زندگیم 

این روز ها زیاد فکر میکنم.

فکر های درهم و پوچ , اما.

دلم تغییر می خواد , ی تغییرِ خوب .یکم خندیدن با ی دوست .یکم حرف.

فکرشو بکن : تو ( در واقع خودم ! ) باشی و ی صندلی رو ب ی پنجره ک بازه و ی چند تا درخت ک اون جلو ها پیداست , بارونی ک میباره و هوایی ک سرده , ی فنجون قهوه و سکوت ( حضورِ هیچ کسی! ) و ی موسیقی خوب. و نفسی بکشی از سرِ آسودگیِ خیال.

اون بالا گفتم دوست و پایین از هیچ کسی گفتم . تناقضیِ واسه خودش اما دلم با دوست خوب نمیشه. خیلی وقته روی کسی حسابی باز نمیکنم خیلی وقته کسی رو ب دوستی قبول ندارم. 

بودن دوستانی ک میشد باهاشون حرف زد در لفافه اما دیگه نیستن و آدم ( یا حداقل فقط من!) دیگه دنبالِ دوستِ جدید نمی گرده . البته نمیگم دلم دوستی نمیخواد, مگه میشه نخواد؟ اما اووو چقدر راه باید رفت تا اون صمیمیت بوجود بیاد! البته فکر کنم گاهی میشه بی حرف و فاصله ادم ها ب هم نزدیک بشن و حرفی و کلامی گفته بشه اگر ی نگاهِ مشترک پیدا کنن , ی نظر , ی نمیدونم چی!

اما خیلی وقته کسی رو ندیدم , خیلی وقته با کسی حرف نزدم , خیلی وقته منم و من.

راستش وقتی آدم ها رو می بینم , حرفم نمیاد! اصلا انگار حرف زدن از یادم رفته با این ک ..نمیدونم!

هوف

چند روز پیش ی دوستی هی زنگ و هی زنگ , جواب ندادم ! حوصلشو نداشتم! درواقع فقط حوصله ی اونو نداشتم اونم اینکه خیلی وقت پیش بود ک از نظر من اون دوستی تموم شده محسوب میشد, نمیگم دوسته بدی بوده یا خوب . چون ن خوب بود ن بد اما دوستی اون با من مضر بود واسم . از دیدگاهِ خیلی ها اون دوستی نابجا بود . باطنا باهاش مشکلی نداشتم اما خب اعمال آدم رو تعریف میکنه , مگه ن ؟

و غیرِ اون هم میخوام از گذشته عبور کنم , میخوام پیشرفت کنم , میخوام سعی کنم محیطم , آدم های دور و برم رو درست انتخاب کنم . میخوام با برنده ها بپرم . مـی خـوام تغییر کنم , تعییر مثبت .

با آدم هایی ک حسِ مثبت میدن ب آدم , آدم هایی ک هی نمیخوان از زمین و زمان گله کنن , هی نمیخوان بگن وای وای اینم شد زندگی اینم شد جامعه؟ اینم شد کوفت اینم شد زهرمار ؟

والا !

بابا جانه من این زندگی همینیه ک هست میخواین بخواین نمیخواین نخواین ! 

اره منم میام اینجا از خیلی چیزها گله میکنم از ناراحتی هام میگم . اما کسی مجبور نیست بخونه ! نبیننش ! اگر مینویسم برای خودمه ن هیچکسِ دیگه ! انرژی منفی دادن تا ب کِی ؟ یکم مثبت باشیم.

میخوام با آدم های مثبت اندیش بگردم. ی زمانی خیلی ها با آدم دوستن و قطعا برای خودمم همینه ! منم با خیلی ها دوست بودم ک دیگه نیستم , توی مسیرشون نیستیم , توی مسیرمون نیستن . باید بگذریم و بریم .

میخوام راهِ جدیدِ خودمو پیدا کنم , همین !

عذاب وجدان نمیخوام ! من مسئول شنیدنِ دیگران نیستم ! اگر هم بودم مسئولیتم تموم شده.

I'm done ! 

:)

امضا: ننه سرما

new thing !...
ما را در سایت new thing ! دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : nanehsarma بازدید : 159 تاريخ : يکشنبه 9 دی 1397 ساعت: 8:48